سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امید

صفحه خانگی پارسی یار درباره

برنامه ریزی صحیح چیست؟

تا به حال چند بار برای خودتان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ چند بار کاری را شروع کرده، اما به اتمام نرسانده‌اید؟ چند بار تصمیم گرفته‌اید که یادگیری زبان انگلیسی، کلاس موسیقی و ورزش و… را به طور جدی شروع کنید …

 

 

تا به حال چند بار برای خودتان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ چند بار کاری را شروع کرده، اما به اتمام نرسانده‌اید؟ چند بار تصمیم گرفته‌اید که یادگیری زبان انگلیسی، کلاس موسیقی و ورزش و… را به طور جدی شروع کنید، اما بعد از مدتی بی‌تفاوت شده‌اید و آنها را رها کرده‌اید؟!
 اگر شما هم از این دسته افراد هستید، بهتر است به جای برنامه‌ریزی، بنشینید و فکر کنید که چرا برنامه‌هایتان عملی نمی‌شود؟ این که هر روز قصد انجام کار بزرگی را دارید یا هر روز یک ایده و فکر جدید دارید، برای شما امتیازی محسوب نمی‌شود؛ مهم این است که دست به کار شوید و ایده‌هایتان را عملی کنید. مطالعه نکات و اصول زیر به شما در عملی کردن برنامه‌هایتان یاری خواهد کرد:

مهم‌ترین اصل روشن بودن هدف است. دلیل این که چرا بعضی از مردم در انجام کارهایشان موفقند، این است که هدف‌ها و برنامه‌های کاملا روشنی دارند و از آنها فاصله نمی‌گیرند. در واقع هر چه برایتان روشن‌تر باشد که چه می‌خواهید، موفقیت بیشتری نصیبتان می‌شود.

افکار و برنامه‌هایتان را روی کاغذ بیاورید. انسان‌های موفق قبل از این که دست به اقدامی بزنند، روی کاغذ فکر می‌کنند. باید زمانی را برای نوشتن برنامه موفقیت و اهدافتان روی کاغذ اختصاص دهید. فقط 3 درصد از افراد این کار را می‌کنند. این که آنها موفق می‌شوند اتفاقی نیست، بلکه با طراحی به آن می‌رسند. وقتی اهدافتان را می‌نویسید، آن را شفاف و قابل لمس می‌کنید، با این کار چیزی خلق می‌کنید که قابل لمس و دیدن است. به بیانی دیگر، هدفی که روی کاغذ نیامده، فقط یک آرزو یا رویاست و هیچ انرژی‌ای در پشت آن نیست.

برای اهداف و برنامه‌هایتان مهلت تعیین کنید. برای یک هدف یا تصمیم بدون مهلت مشخص هیچ فوریتی وجود ندارد. شما مجبورید برای به انجام رسانیدن اهدافتان در یک چارچوب زمانی مطمئن دست به یک تلاش فکری بزنید. بدون داشتن یک چارچوب زمانی شما هدفی ندارید، بلکه فقط آرزو خواهید داشت.

چند کار را با هم شروع نکنید. ممکن است شما بعد از خواندن یک کتاب یا مقاله و دیدن یک فیلم، انرژی زیادی برای برنامه‌ریزی داشته باشید، اما توجه کنید که گنجاندن کارهای متعدد و سنگین خارج از توان‌تان، خصوصا برای شروع کار، شما را دچار سرخوردگی خواهد کرد.

زنجیرها را پاره کنید. عادت‌ها و بهانه‌ها زنجیرهایی هستند که مانع عملی شدن برنامه‌هایتان می‌شوند.

اگر شما به تنبلی عادت کرده‌اید، بیماری خاصی ندارید،‌ فقط یک الگوی ذهنی را مرتبا تکرار می‌کنید. برای برطرف کردن عادت کافی است این الگو را به هم بزنید و افکارتان را عوض کنید. شما همیشه می‌توانید برای تاخیرها بهانه‌ای بیاورید. اجازه ندهید این اتفاق بیفتد. کلید شروع کار،‌ در حرکت امروز است.


سخنان فلسفی از پائلو کوئلیو

 

 

وقتی آدم عاشق است، همه چیز بیشتر معنا دارد.

قلب تو هر جا باشد گنج تو هم همانجا است.

ترس از رنج از خود رنج بدتر است.

چشم ها قدرت روح را نشان می دهند.

به یاد داشته باش که همیشه باید بدانی که چه می خواهی.

انسان هرگز نمی‌تواند از رویا دست بکشد، رویا خوراک روح است.

این ما هستیم که سرعت گذر زمان را تعیین می کنیم.

هرگز از رویاهایت چشم پوشی نکن؛ چشم براه نشانه ها باش.

 

تنها یک راه برای آموختن وجود دارد و آن، عمل است.

زندگی همواره چشم به راه شرایط بحرانی می ماند تا قدرتش را نشان دهد.

در زندگی عشق باید باشد، حتی اگر بازتاب و پاسخ فوری نداشته باشد.

دیوانه بمانید، اما مانند عاقل ها رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید، اما بیاموزید که بدون جلب توجه مفید باشید.

مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم.

 


تأثیرگذار باشید.

هـمـه مـا در طـول زنـدگی خود حداقل بر روی 250 نفر تاثیر میگذاریم. هـر یک از انسان ها به نوعی مسئولیت رهبری و مـدیـریت دیـگران را بـه عـهـده دارنـد. چه بخواهید یا نه، چه باور داشته باشید و یا خیر شما یک فرد تاثیر گذار هستید. مردم به عقاید شما توجه می کنند و اعمال خود را بر اساس آن پی ریزی می کنند. 8 اصل زیر به شما کمک می کند تا بتوانید تاثیر مطلوبی را بر روی دیگران ایجاد کنید.

1- آرزوی تغییر دنیا به مکان بهتری را داشته باشید- دامنه دید خود را افزایش دهید. چیزی را بخواهید که فراتر از توانایی هایتان است تا شما را به چالش وادارد. اگر تنها به زمان حال و به شخص خود توجه کنید و تمام مدت در پی جمع آوری مادیات و خوشگذرانی باشید، خیلی زود درگیر خواب غفت می شوید و احساس نارضایتی از زندگی به شما دست میدهد.

2- توانایی های خود را شناسایی کنید- به عنوان عضوی از یک گروه و یا یک خانواده ، باید دیگر اعضا را مرتبا ملاقات کنید. اهداف خود را تعیین کنید و هر چند وقت یکبار آنرا مرور کنید تا نقطه تمرکز خود را از دست ندهید. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تعیین کنید و عملکرد خود را در هر 2 تا 3 سال یکبار ارزیابی کنید تا با این کار انگیزه شما نیز افزایش یابد. شما باید هر کجا که لازم بود اعتبار خود را نیز گرو بگذارید، قدردان باشید و اطرافیانتان را نیز برای رسیدن به اهدافشان تشویق کنید.

3- تلاش برای بهترین ها- افراد تنها با توجه به رفتاری که در شما می بینند عمل می کنند پس اگر می خواهید در آنها تاثیر بگذارید تا به پله های بالاتر صعود کنند و بتوانید به عنوان مدیر موفقی شناخته شوید لازم است که نه تنها کارهای منطقی را انجام دهید بلکه باید آنها را به درستی نیز انجام دهید. اگر می خواهید چیزی را به دیگران یاد بدهید باید خود در ابتدا آن فاکتورها را رعایت کنید. رهبران پرتاثیر و با نفوذ می بایست همواره برای رسیدن به بهترین ها تلاش کنند.

4- مُصِر باشید- مادر ترزا یک زن مصمم بود. رمز موفقیت یک مدیر موفق در استقامت و پایداری خلاصه می شود. هیچ گاه میدان را ترک نکنید. شاید دوستان و دشمنان شما را اغوا کنند که از کار کردن دست بکشید اما نباید فریب آنها را بخورید و از مرحله به در شوید. سعی کنید همیشه ثابت قدم و مصمم باشید.

5- مقاومت به خرج دهید- اگر مدیر هستید باید توانایی حل مشکلات را داشته باشید، گاهی این تصور غلط ایجاد می شود که باید به تنهایی به جنگ تمام مشکلات بروید و یا مثلا اگر مشکلی به وجود آمد پس ما قطعا در وجود خودمان دچار مشکل هستیم. اما واقعیت چیزی جز این است ما بدون توجه به اینکه مشکلات تا چه حد می توانند درد آور باشند باید مسئولیت آنها را به عهده بگیریم و در رفعشان از هیچ تلاشی مضایقه نکنیم. با فرار کاری از پیش نمی رود.  

6- یک الگوی مناسب باشید- واقعا جای تعجب دارد که بعضی از افراد خواهان مقام های بالایی هستند اما خواستار قبول مسئولیت نمی باشند. البته طبیعی است که بخواهید از مسولیت شانه خالی کنید، اما اگر می خواهید تاثیر پایدار و مثبتی را بر روی اطرافیان خود بگذارید باید ساعت های متمادی کار کنید. با کار کردن ثابت می کنید توانایی حل مشکلات و انتخاب مسیر درست را دارید. وظیفه یک مدیر خدمت کردن است حال چه در محیط خانه و چه در محل کار.

7- نیکخو باشید- اگر خودتان کاری را درست انجام نمیدهید، نباید انتظار داشته باشید که کارمندان و یا حتی فرزندانتان آنرا به  درستی و بدون هیچ گونه خطا و اشتباهی انجام دهند. باید زندگی خود را بر اساس یک دستورالعمل اخلاقی قوی دنبال کنید و کلیه تصمیمات خود را بر پایه آن استوار نمایید.

رفتار خود را بر چه اساس پی ریزی می کنید؟ آیا برای خود استانداردهای اخلاقی تعیین کرده اید؟ آیا از عبارتی نظیر "من هیچ وقت چنین کاری را انجام نمی دهم" و یا "این گزینه برای من انتخاب مناسبی نیست" استفاده می کنید؟ اگر برای خود ارزش های اخلاقی قائل نیستید بهتر است همین حالا بنشینید و شروع به نوشتن آنها کنید. اگر برای خود معیار مشخصی نداشته باشید ممکن است در زمان مواجه شدن با وسوسه ها  کاری انجام دهید که بعدها موجب پشیمانی ما شما شود.

8- خداوند را راهنمای خود قرار دهید-

شما نیز قادر به تغییر خود و دنیای اطرافتان می باشید به شرطی که اجازه دهید تا خداوند راهنمای شما باشد.

 

شما از این طریق به آرامشی که در جستجوی آن هستید می رسید و می توانید در زندگی خود تعادل برقرار کنید. هیچ کس به تنهایی کامل نیست اما هر یک از ما این فرصت را داریم تا با اتکا به خداوند زندگی خود را تکامل بخشیم.

شما در هر لحظه می توانید با اتکا به نیروی ایمان خود با خداوند ارتباط برقرار کنید. دعا کردن امر ساده ای است و تنها صحبت کردن با پروردگار می باشد. خداوند از درون قلب شما آگاه است. گفتارتان چندان مهم نیست چرا که خداوند با قلب شما عجین گشته است. در این قسمت برای شما یک دعای پیشنهادی داریم:

"پروردگارا می خواهم با تمام وجو خود تو را درک کنم، من نیاز خود را به درگاه تو آورده ام تو نیز درهای خود را بر روی من باز کن و به عنوان منجی مرا یاری ده. کنترل امور زندگی خود را به دستان توانای تو می سپارم باشد که گناهان مرا ببخشایی و مرا در زندگی هدایت کنی تا کسی شوم که تو می خواهی"

آیا این دعا آرزوهای قلبی شما را در بر نمی گیرد؟ شما می توانید همین حالا دعا را شروع کنید تا نیروهای غیبی همانطور که وعده داده شده است به کمک شما آید.

اگر می خواهید خداوند به زندگی شما وارد شود باید همواره از او سپاسگزار و قدردان باشید. او هیچ گاه شما را تنها نخواهد گذاشت. اگر خدای خود را بهتر بشناسید و بفهمید که تا چه حد شما را دوست می دارد آنگاه می توانید طعم حقیقی زندگی را بچشید.


گله و شکایت ممنوع!!

این جزء طبیعت انسان است که گاهی اوقات گله و شکایت کـنـد، اما آیا ممکن است تداوم این گله و شکایت ها فرصت کسـب موفقیت را از شما بگیرد؟ همه ی ما کسانی را میشناسیم که هر وقت آنها را میبینید، در حــال شکایت کردن هسـتند. ایـن افـراد تـاثـیر مـنـفی بر روی شما می گذارند و روحیه تان را ضعیف می کنند.

کمی فکر کنید…خودِ شما یکی از این شاکیان روزگار نیستید؟ شاید به اندازه بدترین آنها نباشید ولی ممکن است خیلی وقت ها گله و شکایت هایتان راه موفقیت را به رویتان ببندد.

افراد موفق سعی می کنند بیشتر وقت ها مثبت باشند و مثبت بیندیشند. گله و شکایت هایشان همیشه توام با توجیه منطقی است، مثلاً وقتی یک پیمان کار یا کارمند مایوسشان کرده است. اما خیلی زود از این حالت بیرون می آیند و سعی میکنند باز هم از دریچه مثبت به مسئله نگاه کنند.

اگر به حرف های این شاکیان روزگار درمورد موانعی که در سر راه موفقیت آنها بوده است گوش دهید، خواهید دید که همه ی حرفهایشان فقط توجیه ضعف های خودشان و بهانه تراشی است.

این آدم ها به جای مواجه شدن با این موانع و کنار آمدن با آنها، مثل یک دشمن با آنها برخورد می کنند و فکر می کنند فقط به خاطر وجود این موانع بوده که در کارشان موفق نشده اند. به جای این کارها، آنها باید یاد بگیرند که از دریچه مثبت به این موانع نگاه کنند و ببینند که از چه طریقی می توانند از این موانع عبور کرده و بر مشکلات فائق آیند. شکایت کردن فقط شانس موفقیت را از شما می گیرد، و هیچ سودی ندارد.

افرادی که سعی می کنند با دیدی مثبت به اطرافشان نگاه کنند و کمتر شکایت میکنند، در زندگی خود بیشتر موفق می شوند. آنها طریقه برخورد با مشکلات و موانع مختلف و عبور از آنها را می دانند. ممکن است گه گاه خسته و درمانده شوند، اما خوشبینی و مثبت اندیشیشان آنها را به ادامه راه تشویق می کند.

از قدیم گفته اند که موفقیت، موفقیت می آورد. اما این هم کاملاً درست است که شکست و ناامیدی هم به دنبال خود شکست و ناامیدی بیشتری می آورد.  آن افرادی که عادت به شکوه و شکایت دارند، باید سعی کنند از این حباب منفی بافی و منفی گرایی خو بیرون آیند و به دنیا با دید مثبت نگاه کنند.

شکایت کردن به دوستان، اقوام و خانواده هیچ دردی را درمان نمی کند، فقط با این کار این حس منفی را به دیگران هم انتقال می دهید و کم کم دوستانتان از اطرافتان دور می شوند و از برخورد و صحبت کردن با شما گریزان می شوند. مطمئناً کسی دوست ندارد شخصی موجی از افکار و احساسات منفی را به او تحمیل کند.

پس اگر بعد از تفکر صادقانه با خود متوجه شدید که شما هم جزئی از این منفی بافان و شکایت کنندگان هستید، الان وقت تغییر رسیده است. سعی کنید با واکنشی مثبت به مشکلات و موانع، آنها را از سر راه موفقیت خود بردارید. و به جای بهانه تراشی به دنبال راه هایی مثبت برای کنار آمدن با آنها باشید.


لحظه اکنون ابدی...

اگر هنوز درباره آنچه که دیروز انجام داده‌اید، صحبت می‌کنید، امروز کار زیادی نخواهید کرد.
زندگی کردن در لحظه یا حال به معنی آن است که با تمام حواس خود، هشیار و آگاه به زمان حال باشیم. این به معنی آن است که به گذشته فکر نکنیم یا در آن ساکن نشویم و نیز مضطرب و نگران آینده نباشیم.
وقتی ما توجه خود را به زمان حاضر یا حال می‌دهیم، بر روی کاری که در دست داریم تمرکز می‌کنیم. ما تمام توجه خود را به آنچه که باید انجام بدهیم، متمرکز می‌کنیم و تا رسیدن به نتیجه پیش می‌رویم.
تصور هر لحظه زنــدگی، ما را وادار می‌کند که ارزش آن لحظه را طولانی‌تر و معنادارتر سازیم. وقتی در لحظه زندگی می‌کنیم، به جای جستجوی کمیت زمان، از هر دقیقه لذت می‌بریم و آن را مزه مزه می‌کنیم، یعنی کمیت را فدای کیفیت نمی‌کنیم.
البته، این به معنی آن نیست که برنامه‌ای نداریم، اهداف خود را مشخص نکرده و یا خود را برای آینده آماده نمی‌کنیم. ما تمام این امور را می‌توانیم انجام دهیم و در عین حال از هر لحظه لذت ببریم، درست به همان شکلی که بر ما آشکار می‌شود.
به طور مثال، اگر هدفمان این باشد که هر روز ورزش کنیم، می‌توانیم این ورزش را در حالی انجام دهیم که از لحظات تمرین و فرایند واقعی آن لذت ببریم(یا حداقل در آن لحظه حضور داشته باشیم).
زمانی که به خودمان برای زندگی در لحظه آموزش می‌دهیم، خود را در آن لحظه فرو می‌بریم و زیبایی آن را کشف می‌کنیم. ما یاد می‌گیریم که روی انرژی خود تمرکز و آن را مدیریت کنیم.
ورزشکاران حرفه‌ای طرز استفاده از این نوع تمرکز را بسیار خوب می‌دانند. آنها می‌دانند که کمال و موفقیت، نتیــجه مدیریت مهارت و متعادل ساختن انرژی شان است.
برای اینکه هر لحظه را بشماریم، باید پذیرای آن باشیم. هرکاری که انجام می‌دهیم و با هر شخصی که در ارتباط هستیم، تمام توجه خودمان را به آنها اختصاص دهیم. حتی زمانی که استراحت می‌کنیم، باید آن لحظه را مزه مزه کنیم. این به ما فرصتی برای دوباره شارژشدن، تازه شدن و پیدا کردن شفافیت می‌دهد.
در اغلب موارد ما انتظارات بسیار بزرگی از خودمان و زندگیمان داریم. ما برای انجام این امور هجوم می‌بریم و با شتاب کاری را انجام می‌دهیم، واقعاً بدون آنکه از فرایند آن لذت ببریم.
این هجوم بردن برای چیست؟ فکر می‌کنیم به کجا می‌رویم؟ اگر ما توقف نکنیم و درباره اینکه به کجا می‌رویم، فکر نکنیم، احتمالاً جهتمان را گم می‌کنیم. در عوض، وقتی قدر هر لحظه را می‌دانیم و درس‌های آن را برداشت می‌کنیم، آگاهانه، هدفمند و مسئولانه زندگی می‌کنیم.
به علاوه، وقتی در گذشته زندگی می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم که تجارب دردناک، اشتباهات پیش آمده یا روزگار سخت، بگذرند، خود را به حال و آینده‌ای مشابه محکوم می‌کنیم.
باید بپذیریم که نمی‌توانیم گذشته را تغییر بدهیم، ما تنها می‌دانیم که در آن به سر می‌بریم، سپس به پایان می‌رسد و به جلو حرکت می‌کنیم.
زندگی در لحظه به معنی آن است که اجازه بدهیم گذشته عبور کند و به آینده اعتماد کنیم.
اگر مثبت و به زمان حاضر خوش بین باشیم، آینده‌مان نیز مثبت و امید بخش خواهد بود. این را به خود مدیون هستیم که هر لحظه مان را از همین حالا بشماریم.
ضربه‌هایی برای زندگی کردن در لحظه
* به ذهنتان آموزش دهید که روی فعالیت حاضر تمرکز کند.
* درگیر در فعالیت شوید و آنچه را که انجام می‌دهید حس کنید و از فرایند انجام آن لذت ببرید.
* روش‌های آرام‌سازی را بیاموزید تا در هر لحظه حضور داشته باشید.
* به محیط اطرافتان توجه کنید. نورها، اصوات، بوها و جزییات محیط.
* با تمرکز، به مکالمات دیگران، موسیقی، حتی سکوت گوش دهید.
* غذا و نوشیدنی را مزه مزه کنید. طعم هر لقمه غذا را بچشید.
مزایای زندگی کردن در لحظه
* شما ارتباط بیشتری با افکار و احساساتتان پیدا می‌کنید.
* با دیگران ارتباط بیشتری پیدا می‌کنید.
* قدردانی و لذت بخشی زندگی را بیشتر احساس خواهید کرد.
* اگر در لحظه زندگی کنید، لحظه از کنار شما نمی‌گذرد.
* احساس تمرکز، صلح و زنده بودن بیشتری می‌کنید.
* کمتر احساس اضطراب و ترس می‌کنید.
مانند تمام مهارت‌ها، برای آموزش و لذت بردن از در لحظه زندگی کردن، نیاز به وقت گذاشتن و تمرین است. از همین حالا شروع کنید و زندگی را از منظری تازه و جدید ببینید.
«ما همیشه آماده می‌شویم برای زندگی ولی هرگز زندگی نمی‌کنیم»