سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امید

صفحه خانگی پارسی یار درباره

پنج راه برای خندیدن

زندگی فوق العاده ست! زندگی یک شاهکاره! زندگی محشره!
در حقیقت زندگی همه‌ی اینهاست. متاسفانه واقعیتی که هست، زندگی می‌تواند لحظه به لحظه خرد کننده‌تر از آنی باشد که در موردش می‌گویند. اغلب اوقات این روزها خیلی عادی است اگه بخواهی گریه کنی!
غوطه ور شدن در یک دوره‌ی کوتاه خود‌خوری ایرادی ندارد. نکته اینجاست که این دوره باید کوتاه باشد. خودخوری بیش از اندازه، هیچ نتیجه‌ای ندارد.
وقتی برای تغییر وضعیت آماده هستید 5 راه هست جلوی پای شما. 5 راه برای اینکه بخندید وقتی دنیا میخواد که گریه کنید‍!
نکته : من در مورد تراژدی واقعی، مثل وقتی که عزیزی از دست رفت، صحبت نمی‌کنم. من در مورد مواقعی حرف می‌زنم که یک مهمانی خودخوری برای خودمان راه می‌اندازیم چون دلتنگ شدیم یا تنها موندیم یا یک ترفیع را از دست دادیم یا …
یک / یه نگاه به اطراف بندازین
حدس بزن چی شده است؟ زندگیت آنقدرها هم بد نیست. اگر الان داری این را می‌خوانی، پس حتما به کامپیوتر و اینترنت دسترسی داری. خودت می‌دانی برای میلیونها نفر در جهان، چیزهای خیلی بدتری ممکنه وجود باشد که….
چند وقت قبل، زمانی که وسط یک خودخوری کوچک بودم، آخرین نظریاتRandy Pausch را خواندم.
حکایت یک مرد 46 ساله بود، با همسر و سه فرزندش، که برایشان تشخیص بیماری لاعلاج سرطان داده شده بود. این داستان درسهای زندگی فوق‌العاده‌ای دارد، اما یکی از بزرگترین درسهایی که گرفتم، آنی نبود که رندی به طور واضح در سخنرانیش گفته بود.
من پیش خودم فکر کردم: “wooow. زندگیم خیلی بد به نظر می‌رسه .خیلی بده. اما دست‌کم سرطان ندارم”. ممکن است یک خورده بی‌رحمانه باشد اما من احساسی را داشتم که رندی میخواست آن را تقویت کند.
تراژدی‌های واقعی وجود دارد که می‌تواند به شما وارد شود. البته بیشتر اوقات مردم وقتشان را برای غصه خوردن روی چیزهایی تلف میکنند که تراژدی واقعی نیست. در مورد چیزهایی است که نهایتا هیچ اهمیتی ندارند.
از عجایب روزگار این است که بیشتر مردمی که می‌شناسم، آنهایی که با تراژدی‌های واقعی روبرو شدند، با غرور با مشکل برخورد کردند و بهترین نتیجه را هم گرفتند. اینجاست که زندگی عجیب می‌شود…
دفعه‌ی بعد که در مورد چیزهای کم‌اهمیت غمگین بودید، یک نگاه به اطراف بی‌اندازید. آدمهای زیادی وجود دارند که وضعیتی خیلی بدتر از آن چیزی که شما احساس می‌کنید، داشتند و به بهترین نحو از پسش بر‌آمدند. از این نمونه‌ها پیروی کنید و با چیزهایی که دارید خوش باشید.
دو / سفر زمان به “یه روزی”
ببینید، شما این حقیقت رو می‌دانید که در چند ماه آینده، دقیقا برمی‌گردید به همین الان و به خودتان می‌خندید که چقدر احمقانه عکس‌العمل نشان دادید. این یه حقیقت است. احتمالا قبل از این به خودتان گفتید: “یک روزی برمی‌گردیم و به این موضوع میخندیم”. همین‌طور می‌دانید که در آینده چقدر خانواده و نزدیکان‌تان با آن شما را سوژه می‌کنند :)
ازمرحله‌ی غم و غصه عبور کنید و همین الان به آن بخندید :) فقط تصور کنید که الان همان “یه روزی” است و فکر کنید که شمای آینده، درباره آن به شمای الان چه خواهد گفت. من بعید می‌دانم شمای آینده کلمات آرامش‌بخشی مثل “به آینده نگاه کن. همه چی عالی میشه” را بگوید.
نه! شمای آینده خواهد گفت “هی ، آه و ناله رو تمومش کن. زندگی خیلی کوتاهه و هیچکس یا هیچ چی ارزش اونو نداره که براش گریه کنی”.
تصور کنید آرنولد با تیپ و قیافه «ترمیناتور» بیاد و به عنوان «آینده شما» این‌ها را با آن لهجه اتریشی بامزه و تیپ و قیافه‌اش بگوید :)
نیازی نیست این تصویر بامزه را به همه نشان بدهید. فقط یک لبخند کوچولو هم می‌تواند شما رو بخنداند و دورنمایی که لازم است رو بهتان بدهد.
سه / قهقهه بزنید، حتی بی‌دلیل!
این یکی‌ را خواهشا توی خلوت انجام بدهید اما حتما امتحانش کنید. همین الان یک امتحانی کنید. فقط بلند بخندید. نه! نه! خنده ریز نه!! یک قهقهه‌ی طولانی از ته دل. اگر کسی آمد توی اتاق می‌توانید بگویید یک مطلب خیلی بامزه از یک فتحی خواندم. چقدر این فتحی بامزه است ماشالله :)) کنتور که ندارد!
از شوخی گذشته میدانم ممکن است سر سوزن احمقانه به نظر بیاد، اما من قول میدهم که الان یک خورده بهتر شدید. درست است؟ دقیقا دلایل فیزیولوژیکی و عصبیش را نمی‌دانم، اما می‌دانم که خندیدن، حال شما را بهبود می‌بخشد.
نسخه ی آبرومندانه و با تخفیفش یه لبخند ساده است، به جای خندیدن. همان اثر را دارد، و برای انجام دادن در جای عمومی یک کمی آسانتر است.
چهار / از گالاگر الگو بگیرید
گالاگر کمدینی بود که جک‌های خیلی بدی می‌گفت، اما برای برخی دلایل ناشناخته، کاملا در در کارش موفق بود. او کارهای زیادی برای انجام دادن در برنامه‌اش داشت ولی بزرگترین قسمت از کارش خرد کردن میوه با یه پتک بسیار بزرگ بود.
من پیشنهاد نمی‌کنم هندوانه خرد کنید اما توصیه می‌کنم که سعی کنید خوشمزگی مخصوص به خودتان را داشته باشید، حتی وقت‌هایی که آن احساس را ندارید.
یک حقیقتی وجود دارد: برای ساختن جک، مجبور هستید به دنبال چیزهای بامزه باشید. وقتی دنبالش هستید، پیدایش میکنید و هر وقت پیدایش کردید، اولین قدم به سوی «خندیدن به جای زار زدن» را برداشتید.
وقتی ناراحت هستید، قول بدید دنبال شوخی بگردید. یه راه ساده برای انجام دادن این کار این است که عادت کنید از خودتان بپرسید “چه چیز خنده داری در این مورد وجود داره؟” ممکن است همیشه به جواب نرسید، اما سعی کردید که مغزتان دنبال یک چیز بامزه بگردد :)
عین گالاگر، حتما نیاز ندارید که هر حرفی می‌زنید خیلی هم بامزه باشد. شما جک‌تان را بسازید. خنده خودش می‌آید :)
پنج / بپرید وسط یه خروار خنده
عجیب است اما انسان‌هایی که غمگین هستند دوست دارند یک سری کارهایی را انجام بدهند که توی غم و غصه بمانند!!
آنها فیلم‌های اشک‌انگیز نگاه میکنند، به عکس‌های غمناک زل می‌زنند و موسیقی‌های غم‌انگیز گوش می‌کنند که آدم سالم را هم غمگین می‌کند.
وقتی شما وسط این پروسه هستید و دارید این کارها را انجام می‌دهید به نظرتان می‌رسد که دارید یک کار درست انجام می‌دهید اما هر ناظر بیرونی به راحتی می‌تواند به شما بگوید که توی یک وضعیت تاسف برانگیز گیر افتادید.
با قفل کردن روی چیزهای شاد و خنده‌دار از این وضعیت خلاص شوید. فیلم و شوهای تلویزیونی خنده‌دار ببینید. با افراد شوخ معاشرت کنید. کمدی‌های حمید ماهی صفت را برای همین وقت‌ها می‌سازند دیگر :) این باعث یک تغییر دورنمای زیبا میشود که حتی انتظارش رو هم نداشتید.


جاده خوشبختی...

به خیالمان می‌رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می‌شود که

 موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند و ...

همه ما خودمان را چنین متقاعد می‌کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت کنیم
با افراد تازه‌ای آشنا شویم
ازدواج کنیم

فکر می‌کنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر
ترفیع بگیریم
اقامت بگیریم
با افراد بیشتری آشنا شویم
بچه‌دار شویم

و خسته می‌شویم وقتی : 
می‌بینیم رییسمان نمی‌فهمد
زبان مشترک نداریم ،همدیگر را نمی‌فهمیم 
می‌بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند
بهتر است صبر کنیم ...

با خود می‌گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که
رییسمان تغییر کند، شغلمان را تغییر دهیم
به جای دیگری سفر کنیم
به دنبال دوستان تازه‌ای بگردیم
همسرمان رفتارش را عوض کند
یک ماشین شیک‌تر داشته باشیم
بچه‌هایمان ازدواج کنند
به مرخصی برویم
و در نهایت بازنشسته شویم....

حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الان وجود ندارد.
اگر الان نه، پس کی؟
زندگی همواره پر از چالش است.
بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.

به خیالمان می‌رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می‌شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند :
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم
کاری که باید تمام کنیم
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم
بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم
و ...

بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!
بعد از آنکه همه اینها را تجربه کردیم، تازه می‌فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آنها را موانع می‌شناسیم.

این بصیرت به ما یاری می‌دهد تا دریابیم که جاده‌ای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خود همین جاده است.

 بیایید از هر لحظه لذت ببریم. برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم 

در انتظار فارغ التحصیلی
بازگشت به دانشگاه
کاهش وزن
افزایش وزن
شروع به کار مهاجرت
دوستان تازه
ازدواج
شروع تعطیلات
صبح جمعه
در انتظار دریافت وام جدید
خرید یک ماشین نو
بازپرداخت قسط ها
بهار و تابستان و پاییز و زمستان
اول برج
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
مردن
تولد مجدد
و...

خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد."

 

 


10 درس شگفت انگیز از زندگی انیشتین

1 . کنجکاوی را دنبال کنید
“من هیچ استعداد خاصی ندارم .فقط عاشق کنجکاوی هستم “
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می‌کنید ؟ من کنجکاو هستم. مثلا پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد .به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام . شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید ؟
پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت. 
  2 .پشتکار گرانبها است
“من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی میگذارم”
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند.مانند تمبر پستی باشید ؛ مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید .
با پشتکار می‌توانید به مقصد برسید.
3 .تمرکز بر حال
“مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را می‌بوسد با ایمنی رانندگی کند، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن هست نمیدهد “
پدرم به من می‌گفت نمی‌توانی در یک زمان بر 2 اسب سوار شوی .من دوست داشتم بگویم تو می‌توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز .یاد بگیرید که در حال باشید.تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام میدهید.
انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است . 
  4 .تخیل قدرتمند است .
“تخیل همه چیز است .می‌تواند باعث جذاب شدن زندگی شود .تخیلی به مراتب از دانش مهم تر است “
آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می‌کنید ؟ تخیل از دانش مهم تر است ! تخیل شما پیش نمایش آینده شما است .نشانه واقعی هوش دانش نیست، تخیل است.
آیا شما هر روز ماهیچه های تخیلتان را تمرین می‌دهید ؟اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.
5 .اشتباه کردن
“کسی که هیچ وقت اشتباه نمی‌کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمیگیرد “
هرگز از اشتباه کردن نترسید .اشتباه شکست نیست .اشتباهات شما را بهتر،زیرک تر و سریع تر می‌کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید . قدرتی که منجر به اشتباه می‌شود را کشف کنید .
من این را قبل گفته ام ،و اکنون هم می‌گویم ، اگر می‌خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می‌شوید را 3 برابر کنید . 
  6 .زندگی در لحظه
“من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی‌کنم ،خودش بزودی خواهد آمد”
تنها راه درست آینده شما این است که در “همین لحظه ” باشید .
شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی‌توانید عوض کنید .،بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است، که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دارید .این تنها زمانی است که اهمیت دارد، این تنها زمانی است که وجود دارد . 
  7 .خلق ارزش
“سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید “
وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید،وقت خود را صرف ایجاد ارزش کنید .اگر شما با ارزش باشید ،موفقیت را جذب می‌کنید
استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید، بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد .
تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد . 
  8 .انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید.
“دیوانگی : انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن “
شما نمی‌توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید ،به عبارت دیگر، نمی‌توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید، و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی تان تغیر کند، باید خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد. 
  9 .دانش از تجربه می‌آید .
“اطلاعات به معنای دانش نیست . تنها منبع دانش تجربه است “
دانش از تجربه می‌آید . شما می‌توانید درباره انجام یک کار بحث کنید ، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می‌دهد .شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید .تکلیف چیست ؟ دنبال کسب تجربه باشید !
وقت خودتون رو صرف یادگرفتن اطلاعات اضافی نکنید .دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید . 
  10 .اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.
“اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد”
2 گام هست که شما باید انجام بدهید .اولین گام این است که شما باید قوانین بازی که می‌کنید را یاد بگیرید ،این یک امر حیاتی است.گام دوم این که شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید .اگر شما بتوانید این 2 گام را انجام دهید موفقیت از آن شما می‌شود .

چهار دسته از افرادی که با آنها نباید معاشرت کرد.

1- آنهایی که از زندگی بیزارند و با همه دنیا سر جنگ دارند
به یاد داشته باشید که جامعه مارا اسیر خود نکرده است . مردم و محیطی که در آن زندگی می کنیم روی زندگی ما تاثیری انکار ناپذیر دارند. با افرادی معاشرت کنید که از زندگی شان راضی اند و با دنیا قهر نیستند ؛ انرژی منفی آنها روی شما تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.
اخلاق بد مسری است .این گونه افراد همیشه و نسبت به همه چیز بدبین اند و اغلب اوقات عصبانی اند.مطمئن باشید در اثر معاشرت با آنها عصبانیت آنها به شما هم سرایت خواهد کرد.

2- آنهایی که مدام پشت سر دیگران حرف می زنند
گروه دیگری از مردمی که نباید با آنها معاشرت کنید آنهایی اند که همواره در حال غیبت کردن از دیگران اند. "چیزی که من در مورد این افراد فهمیدم اینست که آنهایی که در مورد دیگران با من صحبت می کنند اغلب در مورد من هم با دیگران حرف می زنند." زمانیکه در مورد دیگران دارید صحبت می کنید در واقع دارید شخصیت خودتان را به نمایش می گذارید.

3- کسانی که شکست ها و سرخوردگی های گذشته شما را به شما یادآوری می کنند
دسته دیگری از افراد ناسالم افرادی هستند که تلاش می کنند گذشته شما را به یاد شما بیاورند. زمانیکه این افراد شکست های شما را به یادتان می آورند ، در واقع دارند تلاش می کنند که برتری خود را به شما نشان بدهند.
این شما هستید که نباید به زمزمه های این افراد گوش دهید و به گذشته فکر کنید. از گذشته تان قدر دانی کنید ، فردا هنوز نیامده است ! خدا در حال برنامه ریزی برای گذشته شما نیست ، او در حال خلق آینده شماست . او برای فردای شما هدفی در نظر گرفته است. با افرادی معاشرت کنید که هدف خدا را به شما یادآوری کنند.

4- آنهایی که می خواهند شما را کنترل کنند.
این گونه افراد سعی می کنند به صورت زیرکانه و غیر عادلانه برتری خود را به شما نشان دهند و بر شما مدیریت کنند.اگر تحت نفوذ آنها باشید ، در واقع دارید کاری را انجام می دهید که آنها می خواهند به جای اینکه دنبال علایق و اهداف خودتان باشید.
تحت نفوذ و کنترل بودن احساس وحشتناکی است ،. انسان در این شرایط احساس بی ارزشی و پوچی می کنند. شما انسان خاص و با ارزشی هستید و مطمئن باشید خودتان به تنهایی می توانید در پی علایق تان باشید. نیازی به مدیر و رهبری دیگری در زندگی شخصی تان ندارید.


سخنی از زرتشت

از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟

فرمود چهار اصل :
 
                        1) دانستم رزق مرا دیگری نمی‌خورد پس آرام شدم.
 
                        2) دانستم که خدا مرا می‌بیند پس حیا کردم.
 
                        3) دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی‌دهد پس تلاش کردم.
 
                        4) دانستم که پایان کارم مرگ است. پس محیا شدم.