خلاقیت چیست؟
خلاقیت چنان گل لطیفی است که تحسین آن را به شکوفایی وامی دارد در حالی که مایوس کردن، غالباً آن را در غنچه می خشکاند. همه ما در صورتی که کوشش هایمان مورد تحسین قرار گیرند ایده های بیشتر و بهتری خلق می کنیم. رفتار غیر دوستانه می تواند ما را از کوشش باز دارد. شوخی تمسخرآمیز می تواند سمی باشد. چنان که در لطیفه بالزاک ابراز شده است«پاریس شهری است که ایده های بزرگ در آن معدوم می گردند و مرگشان به وسیله بذله گویی ها فرا می رسد.»
هر ایده ای اگر با تحسین رو به رو نشود باید لااقل از آن استقبال شود حتی اگر خوب نباشد لااقل باید با تشویق به ادامه کوشش رو به رو شود. عصاره خلاقیت عبارت از کوشش و باز هم ادامه کوشش- کوشش جدی و جدی تر- است و این، در صورتی که علاوه بر همه موانعی که در راه خلاقیت وجود دارد مضافاً لازم باشد بر طلسم یاس و دلسرد کردن فائق آئیم، تقریباً انتظاری مافوق و توان طبیعت بشر است. برای همه ما یک قاعده صحیح آن است که:
ایده ها را تشویق کنیم .
خلاقیت چیست؟
یکی از توانایی های فکری ما خلاقیت است. خلاقیت یعنی توانایی تجسم پیش بینی و ایجاد ایده ها (پرورش قدرت تصور) و خلق ایده های جدید. عامل سن، جنسیت و حتی تحصیلات به عنوان رکورد خوب برای خلاق بودن نیستند بلکه عامل کوشش و نیروی محرک ما بسیار مهم می باشند. خلاقیت عبارت از چیزی بیش از صرفاً قدرت تصور است بلکه عبارت از قدرت تصوری است که به نحوی لایتجزا به کوشش و هدف مرتبط شده است. خلاقیت عبارت از نوعی عملیات توقف و حرکت و «هر وقت توانستی آن را بگیر» می باشد بنابراین در این زمینه هرگز نمی توانیم به اندازه کافی دقیق باشیم تا بتوانیم روش خلاقیت را علمی قلمداد کنیم. در تمام مدت کار باید سرعت را تغییر دهیم ابتدا با جدیت و تحت فشار به کار می پردازیم. سپس اجازه می دهیم که جریان ما را با خود ببرد، سپس دوباره تحت فشار به کار ادامه می دهیم. معذلک مطمئن ترین روش ارزیابی عبارت از آزمایش کردن ایده هایمان است، و امر تدبیر بهترین راه آزمایش، خود مبارزه ای برای خلاقیت است.
چون هر مساله غیر ریاضی مملو از عوامل متغیر و غیر قابل لمس است. این خود دلیلی است برای این که روش خلاقیت را نمی توان به نحو غیرقابل انعطافی به صورت سیستماتیک درآورد. خلاقیت برابر است با تفکر.
پرورش خلاقیت
جستجوی صحیح حقیقت مستلزم فکر باز و به نحو گسترده ای در مسیر جریان مربوط قرار گرفتن است و جستجوی ما باید عمیق تر از صرفاً احساس کردن مطلب باشد باید به عمق چگونه و چرای موضوع وارد شویم. صرف مشاهده یک محصول جالب چیزی به انبان خلاقیت ما نمی افزاید. لیکن در صورتی که دریابیم محصول چگونه کار می کند و چرا مورد توجه قرار گرفته است ممکن است سرنخ یک رشته فکری را به دست دهد که قدرت تصور ما آن را به طلا تبدیل نماید. جستجوی ما باید شامل نقشه های شکست خورده نیز بشود زیرا ایده های خوب غالباً با تفحص در علل شکست افشا می گردند. گشادگی فکر آنقدر برای خلاقیت حائز اهمیت است که گاهی باید عواملی را که ممکن است مغز ما را در جستجوی ایده ها ببندد از خود دور کنیم. گاهی باید فکر خود را با مسدود کردن محیط باز نگهداریم مانند پاستور که وقتی به جنوب فرانسه برای یافتن علت بیماری کرم ابریشم مراجعه کرد، نظریات پرورش دهندگان کرم ابریشم او را قانع نکرد و آنها نتوانستند نظریات خود را به او بقبولانند اگر وی این نظریات را قبول می کرد هرگز قادر به یافتن پاسخی با ارزش نمی شد. هدف خود را گشاده کردن فکر (گشاده فکر بودن) قرار دهید. هشیارانه در انتظار ظن های خلاق خود باشید و هرگاه چنین ظنی در آستانه ضمیر آگاهتان ظاهر شد با آغوش باز از آن استقبال کنید این کار یک روزه شما را به نابغه ای تبدیل نخواهد کرد لیکن تضمین خواهد کرد که به شما در یافتن گنجینه ای از ایده ها که در اعماق مغزتان مخفی است کمک کند.