عرفه روز خداست و خدایی شدن ...
عرفه»، روز معرفت است، روز جاودانگی و ابدیت، روز عشق و فرزانگی.
روزی که غبار عصیان و افسار گسیختگی، از قلب ها زدوده می شود؛روزی که هنگامه ی حضور و شوق «توبه» است. «عرفه»، روزی است که ملایک در عرفات، سبد سبد گلواژه های رحمت الهی و طَبق طَبق شیرینی اجابت در دست، می رسند.
«روز عرفه»، روز عشق است و مهربانی؛ روز بهار فرصت ها و هنگام رویش گلستان «رحمت» است.
«عرفه» نگین انگشتری ذی حجه است، نغمه ی زیبای شکفتن در باغ صفا و مروه، شعر مشعر دل، صفای «صفا دلان»، مروّت «مروه پویان» و زمزمه ی «زمزم نوشان» است.
«عرفه»، روز اشک است و ناله. «عرفات»، سرزمین اشک ها، سرزمین عشق، سرزمین میعاد، سرزمین نور و سرور، سرزمین تقوا و توبه و سرزمین درد و درمان است. از گوشه گوشه ی این دشت، ندای «لَبَّیْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ ...» به عرش برین می رسد.
گوش کن! می شنوی؟ نگاه کن! می بینی؟ در بی کران دشت عرفات، هیچ نجوایی جز نیایش عاشقان به گوش نمی رسد؛ هنوز زیباترین نغمه ای که عرش را می لرزاند، مناجات عرفه ی پاره ی تن رسول و نور دیده ی بتول است که در خلوت این صحرای ملکوتی، در برابر معبودش زانو زده و دست هایش به سوی آسمان بلند است. گاه تبسمی بر لبانش نقش می بندد و گاه سیل اشک امانش نمی دهد.
«عرفه»، روز حسین علیه السلام است و حسینی شدن؛ دل بر حسین علیه السلام سپردن و هم نوا با حسین علیه السلام خواندن.
«عرفه»، روز دعاست و دعا، قرارگاهِ اجابت در درگاه رحمت پروردگار حسین علیه السلام .
«عرفه»، روز خداست و خدایی شدن. در عرفه، می توان دستان رحمت خدا را بر سر بندگان حس کرد. حجتش بی پرده نمایان است و رحمتش بی کران. «عرفه»، روز شکستن بت های درون است روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک.
«عرفه»، روز حسین علیه السلام است و حسینی شدن؛ دل بر حسین علیه السلام سپردن و هم نوا با حسین علیه السلام خواندن.
«عرفه»، روز دعاست و دعا، قرارگاهِ اجابت در درگاه رحمت پروردگار حسین علیه السلام .
«عرفه»، روز خداست و خدایی شدن. در عرفه، می توان دستان رحمت خدا را بر سر بندگان حس کرد. حجتش بی پرده نمایان است و رحمتش بی کران. «عرفه»، روز شکستن بت های درون است روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک.