سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امید

صفحه خانگی پارسی یار درباره

چه کسی خوف و حزن نخواهد داشت؟

چه کسی خوف و حزن نخواهد داشت؟

بشر از روز نخست مأمور به این شد که مراقبه کند. من هدایت را برایتان می‌فرستم که به شما بگویم این طور است، هر زمان هم به یک لسان پیامبری می‌آید، یکی پیامبر وحییّه است و یکی بعد از آن پیامبر تشریحیّه الوحییّه است. در زبان امروز ما همین است که می‌بینید مِن ناحیه مولانا، مِن ناحیه شیخنا الاعظم و مِن ناحیه ابوالعرفا و …، این طور تبیین می‌شود.

«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»  اگر تبعیّت کنی، دیگر خوف و حزنی نداری.

هر کس ابی‌عبدالله(ع) را پذیرفت، خوف و حزنی برایش نیست. ابی‌عبدالله(ع) یاران کمی داشت و به ظاهر شکست خورد، امّا آن که می‌داند چه خبر است، مثل زینب کبری(ع) در جواب آن به ظاهر به قدرت نشسته متکبّر و به ظاهر پیروز بیان می‌کند: «ما رأیتُ إلّا جمیلاً»، چرا؟

چون هیچ کدام از صحابه حضرت نه خوف داشتند و نه حزن. همه از صافی گذشته بودند. آن‌ها رسیدند به این که هیچ فجوری در آن‌ها نبود. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» انسان پیچیده شده در تقوا و فجور است، منتها هنر این است که نگذاری فجور قاطی تقوا شود.


امام حسین(ع) بعد از شهادت به دخترش چه فرمود؟

دختر امام حسین(ع) کنار پیکر بی‌سر پدرش آمد، سخت گریست و جنازه را در آغوش گرفت و از شدت گریه حالت غش به وی روی داد و شنید صدایی می‌گوید: شیعیانم وقتی آب گوارا نوشیدند، مرا یاد کنید.
سکینه دختر بزرگوار امام حسین(ع) که در علم و معرفت، ادب، توجه به حق از نوادر روزگار بود مورد توجه خاص حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بود، نام اصلی او را آمنه، امینه یا امامه هم نوشته‌اند در ماجرای کربلا حضور داشت و از نزدیک شاهد شهادت پدر، برادران و اقوام و یاران خویش بود. 
 
روز عاشورا، چون امام حسین(ع) هنگام وداع با اطفال و زنان، دید که دخترش سکینه از زنان کنار گرفته و در حال گریستن است به او فرمود: «سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی»، سکینه جان: بدان پس از من، آنگاه که مرگ گرفتارم ساخته، گریه تو، طولانی خواهد بود تا جان در بدن دارم، مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان، ای بهترین بانوان! هر زمان که کشته شدم تو از هر کس دیگر، به سوگواری من سزاوارتری.[1] 
 
بعد از شهادت امام حسین(ع) وقتی که اهل‌بیت(ع) آن حضرت را به اسارت گرفتند و موقع حرکت کاروان به سوی کوفه به دستور عمر سعد کاروان را از قتلگاه عبور دادند که اهل‌بیت پیامبر اکرم(ص) وقتی عزیزان خود را با وضعی دردآور و آغشته به خون دیدند از کجاوه ها پیاده شده هر کدام در کنار جنازه عزیزی به نوحه و سوگواری پرداخت. 
 
در برخی از منابع و مقاتل نقل شده است که سکینه دختر امام حسین(ع) کنار پیکر بی‌سر پدرش آمد و ابتدا نشناخت بعد از آنکه فهمید جنازه پدرش است، سخت گریست و جنازه را در آغوش گرفت و از شدت گریه حالت غش به وی روی داد و شنید صدایی می‌گوید: «شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذکرونی او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی»[2] 
 
یعنی؛ شیعیانم وقتی آب گوارا نوشیدند، مرا یاد کنید و چون از غریبی یا شهیدی یاد شد، مرا نوحه کنید. 
 
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره این روایت، چنین می‌گوید: کفعمی در مصباح نقل می‌کند: حضرت سکینه وقتی در قتلگاه پدر را شناخت، بدن او را در آغوش گرفت و از شدت اندوه، غش کرد. و در عالم غشوه شنید، پدرش می‌فرماید: ای شیعیان من! هرگاه آب خوش و گوارا نوشیدید، از لب تشنه من یاد کنید و هرگاه درباره غریب و شهیدی سخنی شنیدید، به یاد غربت و شهادت من گریه کنید، من نبیره پیامبری هستم که بدون گناه مرا کشتند و بعد از کشتن از روی عمد بدنم را پایمال سم ستوران قرار دادند و کوبیدند، ای کاش در روز عاشورا همه بودید و می‌دیدید که چگونه برای کودکم از دشمن آب گرفتم، کودکم را به جای آب، با خون تیر ظلم سیراب کردند…».[3] 
 
آری، شهادت امام حسین(ع) و یارانش با تشنگی، چنان داغ و غم سنگینی بر دل‌های مؤمنان نهاد که تا قیامت سزاوار است با دیدن هر آب گوارایی و یا نوشیدن هر آب و شربتی گوارا، از لب‌های عطشان آن حضرت یاد شود، چرا که آب، یادآور آن عاشورای عطش ریز و آن لب‌های تشنه عاشوراییان شهید است. 
 
امام صادق(ع) فرمود: من هرگز آب سرد ننوشم مگر آنکه حسین بن علی را به یاد می‌آورم و نیز فرمود: هر که آب بنوشد و حسین(ع) را یاد و قاتل او را لعن کند، برای او هزار نیکی نوشته می‌شود و هزار گناه از او محو می‌شود.[4] 
 
بنابراین این روایت هم می‌تواند تأییدی بر آنچه که از سکینه بنت الحسین نقل شده باشد. 
 
*معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 
 
1ـ فرهنگ عاشورا، جواد محدثی. 
 
2ـ وسائل المحبین، محمد حسین شریعتمداری. 
 
3ـ فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، علی مؤیدی. 
 
*پی‌نوشت‌ها: 
 
[1]. ابو مخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین (ع)، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، 1398ش، ص194? 
 
[2]. طریحی، فخر الدین، المنتخب، قم، انتشارات شریف رضی، 1413ق، 307? 
 
[3]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، قم، انتشارات رضی، 1405ق، ص741، این مطلب، هم چنین در منابع معالمی السبطین، ج2، ص55، ریا حسین الشریعه، ج3، ص275 آمده است، و خصایص الحسینیه، ص99? 
 
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج6، ص


جملاتی کوتاه در مورد امام حسین (ع) و عاشورا

 

• راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.

• خون جاری عاشورا، تا ابدیت در رگ و ریشه آزادگی جاری است.

• حسین، میزان سنجش صداقت آدمی است و قبول ولایت حسین، براتِ آزادی انسان از جهنم پلیدیهاست.

• عاشورا، عاشقانه ای آرام در قلب واقعه کربلاست.

• حسین، زیباترین نامی است که در شناسنامه بشر نوشته اند.

• عاشورا، صحنه نمایش فراگیر و فشرده تمامیت کارزار خوبی و بدی است.

• عاشورا، عرضه اثبات ظفرمندی انسان خداگونه بر سپاه ابلیس است.

• حسین، تفسیر بعثت، ترجمان نبوت و معنای امامت است.

• عاشورا، تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است.

• عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسین فرو می ریزد.

• ای خدا! جوششِ چشمه های عاشورا را در قلب ما جاری کن، و دل های ما را از زلال مهرش سیراب گردان. 

• محرم، ماه محرم شدن در پیشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسینیان است.

• عاشورا، انفجاری از نور بود و تابشی از حق، که بر اندیشه ها تجسم کرد.

• عاشورا، قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان. کیست که از این معبر عبور کند و قرار و پناه نگیرد؟

• عاشورا، تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف.

• هیچ نقطه ای در هویت هستی نیست که از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.

• عاشورا، از جاذبه ها دل کندن و به جذبه دوست رسیدن است.

• محرم، ماه تجدید حیات بشریت است.

• عاشورا یک نیم روز بیش نیست که در آن، شهادت به روشنی بر سر تکلیف خویش ایستاده است.

• شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن!

• این شمعِ وجودِ حسین است که محفلِ محرم را پیوسته روشن نگاه می دارد.

• حسین، نام آورترین نام و نامدارترین سردار بر چکاد روشنی هاست.

• حسین، تندیس ایمان و عشق الهی است.

• عاشورا، مجمعِ عمومی حماسه سازان هستی است.

• حسین(علیه السلام) ، آرزوی جویندگان و آبروی یابندگان است.

• محرم، حریم حرم خدا و حرمت سنت حسین(علیه السلام) است.

• کربلا، عمیق ترین زخمی است که بر پیکر زمین نشسته، و رساترین فریادی است که در دهلیز تاریخ پیچیده است.

• نخل ها، از سنگینی داغ تبار علی(علیه السلام) خمیده اند.

• حسین(علیه السلام) ، حماسی ترین شاهنامه جهان است.

• عاشورا، بغضِ گریه را می شکند و جام سینه را از خون لبریز می کند.

• محرم، ماه آمیختگی با حسین و آموختگی از حسین است.

• محرم، تنها ماهی است که در تقویم ها با سرانگشت خونین ورق می خورد.

 تاسوعا، مقدمه جان‌فشانی و عاشورا، سرفصل دلباختگی در محضر حسین(علیه السلام) است.

• برای شناخت و معرفت حسین(علیه السلام) ، باید از مرزِ تاسوعا و عاشورا گذشت.

• حادثه عاشورا، کمر تاریخ را شکست و ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.

• در نهمین منزل از ماه عاشقی، سیل اشک را به میهمانی خون دلِ دهمین منزل فرا می خوانیم.

• کربلا چرا تشنه ای؟ این اشک زلال و شیرین نسل هاست که قطره قطره بر پهنای گونه دلت می بارد.

• محرم، سیاه پوش لحظه های عاشوراست.

• نام حسین(علیه السلام) را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم.

• خون حسین(علیه السلام) و یارانش، قبله نمای کمال و سعادت است.

• امروز، درِ بوستان‏سراىِ عاشورا، با مقتل‏خوانىِ گریه گشوده مى‏شود؛ پس «اى اشک‏ها بریزید».

• آسمان نینوا، در محضر این همه خون، از وسعت آبىِ خویش شرمسار است.

• عاشورا، جاده‏اى پر عبور براى عاشقانه‏ هاى جگرسوزِ آب است.