سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امید

صفحه خانگی پارسی یار درباره

احادیثی از امام جعفر صادق علیه السلام

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود :

فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَاَنتُم مُسلِموُن ( بکوشید که جز مسلمان نمیرید.)

اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ . (شفاعت ما به کسی که نماز راکوچک بشمارد نمی رسد)

مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا

هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند. 

 (جهاد النفس، ص 83)

اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ :

عِندَ مَواقیتِ الصلَواتِ کیفَ مُحافَظَتُهُم علَیها،


وعِندَ أسـرارِهِم کیفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنـا،

و إلى‏ أموالِهِم کیفَ مُواساتُهُم لإِخوانِهم فیها


شیعیان ما را در سه چیز بیازمایید :

در مواظـبـت بر اوقـــات نمـــازها ،


در نگهدارى اسرارشان از دشمنان ما

و در همدردى و کمک مالى به برادرانشان

(میزان الحکمه، باب صفات الشّیعه)

 


بهای رسیدن به هدف

هر چیزی بهای دارد

بهای جاودانگی مرگ است

بهای بهشت انسان بودن و درک چرایی آفرینش انسان

                                                 و چه بهای خوبی

بهای رسیدن  به آنچه که دوست میداری

بهای رسیدن به آرامش

                              انتخاب است

انتخاب راهی که طی کردنش کار هرکس نیست

عده ای قانع اند و راهی را انتخاب میکنند که راحت باشد

                                                   و زیاد به سختی نخورند

ولی عده ای اهداف بزرگی در سر دارند مثل ما

و باید بدانند که هر چه هدف بزرگ شود بهایش نیز بیشتر میشود

                                                    موانع سر راه زیاد میشود

وقتی از اهدافم برای کسی سخن میگویم نیشخندی تحویلم میدهد

و مرا بلند پرواز میخواند رسیدن به هدفم را امکان ناپذیر میداند

                                           و مرا و هدفم را به سخره میگیرد

زیادند کسانی که در این شرایط

                        از این حرفهاخسته میشوند و راهشان را کج میکنند

                                                     تا دیگر این حرفها را نشنوند

ولی من با شنیدن این حرفها برای رسیدن به هدفم جدی تر میشوم

                                        این حرفها برای من بی ارزشش اند

من مجبور نیستم به خاطر حرف دیگران راهم را عوض کنم

تحمل میکنم،تحمل این زخم زبانها بهایی ست که باید برای به دست آوردن آنچه که دوست دارم بپردازم...

من برای رسیدن به هدفم با مشکلات میجنگم

                                              موانع را از سر راهم برخواهم داشت

                                                     هر چه قدر که زیاد باشند

من شنا کردن در خلاف جهت رودخانه را یاد گرفته ام

مشق شب را خوب مینویسم چون میدانم که روز روشنی در پیش دارم.

 


گفتگو با خدا

 

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم خدا گفت پس می خواهی با من گفتگو کنی؟

گفتم اگر وقت داشته باشی خدا لبخند زد   وقت من ابدی است.چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟

چه چیز بیشتر از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟خدا پاسخ داد :این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند و عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را میخورند.

این که سلامتی شان را صرف به دست اوردن پول می کنند وبعد پولشان را صرف حفظ سلامتی می کنند .

این که با نگرانی نسبت به اینده فکر می کنند زمان حال فراموششان می شود انچنان که نه در حال زندگی می کنند و نه در اینده.

این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت بودیم.

بعد پرسیدم ...به عنوان خالق انسان ها می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی بگیرند ؟

خداوند دوباره با لبخند پاسخ داد...یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما می توان محبوب دیگران شد.

یاد بگیرند خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند.

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری داشته باشد بلکه کسی است که نیاز کمتری داشته باشد.

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسی که دوستشان داریم ایجاد کنیم وسال ها وقت لازم خواهد بود تا آن التیام یابد.

با بخشیدن بخشش یاد بگیرند. یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند.

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک چیز واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند و یاد بگیرند که من اینجا هستم تا انقضای عالم همیشه.


توکل به خدا

توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند ... آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد ... نه دوستی و نه آشنایی ... نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند ... وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و ... هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ ... کمی فکر کن ... می بینم راست می گوید ... درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند ... پس ... الهی به امید خودت و نه بنده هایت ...

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید. قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده‏ اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می ‏کردند و سد راه آنها می ‏شدند، می‏گفتند: «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می ‏کند.

خداوند در آیه دیگری می ‏فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: 159 )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم‏ گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.» قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت. این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.

قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت

خداوند در آیه دیگری نیز درباره توکل می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(مائده: 11)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمتی را که خداوند به شما بخشید، به یاد آورید؛ آن زمان که جمعی از دشمنان قصد داشتند به سوی شما دست دراز کنند - و شما را از میان بردارند - اما خدا دست آنان را از شما بازداشت از خدا بپرهیزید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» توکل بر خداوند برنامه همیشگی زندگی یک انسان باایمان است. توکل بر خدا یعنی تلاش پی گیر و مناسب و دقت و برنامه ریزی برای انجام درست هر تکلیف و وظیفه خواه در زندگی فردی یا اجتماعی در زمینه مسائلی دنیوی یا اخروی و  ... از سوی انسان باایمان و واگذار کردن نتیجه آن به خداوندی که خود دستور داده است که انسان ها دست از تلاش و کوشش برندارند و پیش از هر تلاش و در کنار آن و پس از آن، خداوند متعال را ناظر و حاضر و اثربخش ببیند.

کودک و توکل

قرآن کریم، در آیات دیگری می فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرًا»(طلاق: 2 و 3)؛ «هر کس پرهیزکاری کند، خداوند راه خروجی برای رهایی وی از مشکلات‏ قرار می ‏دهد و از طریقی که گمان ندارد، روزیش را می ‏رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند و کار خود به وی واگذارد، خدا برای او کفایت است. همانا خدا فرمان خویش را به نتیجه می‏رساند و آنچه را که بخواهد تخلف ندارد. راستی که خدا برای هر چیزی قدر و اندازه ‏ای معین کرده است.» در این آیه، گویی قانونی که فوق همه قوانین و حاکم بر همه آنهاست‏، بیان گردیده و آن، قانون تقوا و توکل است.

این جمله که به خدا توکل کن، اگر بخواهند ترا بفریبند تو خدا را داری، نترس و ... همه برای این است‏ که می‏ خواهد به پیامبر بگوید اگر دشمن‏ دست صلح و سلام به سوی تو دراز کرد تو تحت تأثیر این افکار و اندیشه‏ها که نکند دروغ باشد، نکند خدعه و مکر باشد، امتناع نکن، تو نیز دست صلح‏ و سلام به سوی او دراز کن. در این نگرانی ها که برای هر کسی پیدا می‏ شود که هیچ کس نمی ‏تواند صد در صد مطمئن بشود که دشمن‏ راست می ‏گوید، تو به خدا توجه کن، به خدا اعتماد کن. «فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ»(انفال: 62)؛ «پس خدا تو را بس است.» در آیاتی دیگر چنین می فرماید: «إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»(همان: 46)؛ «آنگاه که منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری است، می گفتند: این (مسلمان)ها را دینشان مغرور کرده است و هر کس بر خدا توکل کند، به یقین خداوند شکست ناپذیر حکیم است.»

منافقان و دورویان و بیماردلان که فقط ظاهر را می ‏بینند و عوامل معنوی را نمی ‏بینند، می ‏گفتند این بیچاره ‏ها را ببین.‏ دینشان اینها را مغرور کرده است. در جنگ بدر پیش بینی ‏ها همه این بود که مسلمین مغلوب و منکوب شده و شکست خواهند خورد. یک عده که خودشان را عاقل حساب می ‏کردند و منافق و دورو بودند، پوزخند می ‏زدند و می‏ گفتند این بیچاره ‏ها را ببینید! وعده‏ های قرآن و دینشان این ها را مغرور کرده، دیوانه ‏اند که دارند خودکشی می ‏کنند. کجا دارند می ‏روند؟! با چه عده ‏ای! با چه قدرتی! در مقابل دشمن یک لقمه ‏اند. فریب خورده‏ اند، دینشان‏ این ها را فریب داده است.

قرآن می ‏گوید این ها نمی ‏دانند که اگر کسی با خدا باشد، تکیه‏اش به خدا باشد، چگونه عوامل الهی به نصرت او می ‏آیند و او را در هدفش تأیید می ‏کنند و قوت می ‏دهند. این ها غافل بودند که‏ «مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ «هر که اتکایش به خدا باشد، خدا برای‏ او کافی است.»

در همه کارهایت واقعا به خدا توکل کن ... وظیفه خودت را با اعتماد به خدا انجام بده، آن وقت ‏ببین چطور دست خدا به همراهت می ‏آید ... «فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» ... خدا غالب و قاهر است، اگر بخواهد، هیچ قدرتی در مقابل او نیست و حکیم است و کارهایش‏ حکیمانه و بر اساس مصلحت است، بی جهت کسی را تأیید نمی ‏کند.


نوشته های روی درب های بهشت ...

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

و روی عبد اللّه بن مسعود قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: لمّا اسری بی إلى السماء أمر بعرض الجنّة و النار علیّ فرأیتهما جمیعا، و رأیت الجنّة و ألوان نعیمها، و رأیت النار و ألوان عذابها، فلمّا رجعت قال لی جبرئیل علیه السّلام: قرأت یا رسول اللّه ما کان مکتوبا على أبواب الجنّة و ما کان مکتوبا على أبواب النار؟

فقلت: لا یا جبرئیل، فقال: إنّ للجنّة ثمانیة أبواب، على کلّ باب منها أربع کلمات؛ کلّ کلمة منها خیر من الدّنیا و ما فیها لمن تعلّمها و عرفها، فقلت: یا جبرئیل، ارجع معی لأقرأها، فرجع معی جبرئیل،

 

پیامبر اسلام (ص) در سفر عظیم آسمانی معراج با همسفر گرامی خود جبرئیل از بهشت و جهنم دیدن کرده ? انواع نعمتهای درخشان بهشت را از نزدیک دیدند ? شعله های وحشت آور و عذابهای گوناگون دوزخ را نیز مشاهده کردند. دیدار به پایان رسید ? آنگاه عزم مراجعت نموده و آنجا را به قصد خروج ترک کردند. هنگام مراجعت ? جبرئیل از رسول خدا (ص) پرسید: آیا آنچه که بر روی درهای بهشت و جهنم نوشته شده بود ? خواندی یا نه ؟ حضرت فرمود: نه نخواندم. باید برگردیم و با هم آن نوشته ها را بخوانیم. به این ترتیب ابتدا از درهای بهشت دیدن کردیم و سپس به دیدار نوشته های درهای جهنم رفتیم

 

فبدأ بأبواب الجنّة، فإذا على الباب الأول مکتوب: لا إله إلّا اللّه، محمد رسول اللّه، علیّ ولیّ اللّه.

لکلّ شی‏ء حلیة و حلیة طیب العیش فی الدّنیا أربع خصال: القناعة، و نبذ الحقد، و ترک الحسد، و مجالسة أهل الخیر.

1- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست و برای هر چیزی دلیلی است و دلیل خوب زیستن در دنیا ، 4 چیز است : قناعت ، انفاق در راه خدا ، ترک عقده و معاشرت با اهل خیر .

و على الباب الثّانی مکتوب: لا إله إلّا اللّه، محمّد رسول اللّه، علیّ ولیّ اللّه. لکلّ شی‏ء حلیة، و حلیة السرور فی الآخرة أربع خصال: مسح رأس الیتیم، و التعطّف على الأرامل، و السعی فی قضاء حوائج المسلمین، و تفقّد الفقراء و المساکین.

2- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست و برای هر چیزی دلیلی است و دلیل و برهان خوشی در آخرت 4 چیز است : دست کشیدن بر سر یتیم ، مهربانی و مهرورزی زنان بی شوهر ، سعی و تلاش در برآورده کردن حاجت های مومنان و جویا شدن حال فقرا و مساکین .

 

و على الباب الثّالث مکتوب: لا إله الا اللّه، محمّد رسول اللّه، علىّ ولیّ اللّه. لکلّ شی‏ء حلیة و حلیة الصحّة فی الدّنیا أربع خصال: قلّة الطّعام، و قلّة الکلام، و قلّة المنام، و قلّة الشّهوة.

3- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست و برای هر چیزی دلیلی است و دلیل سلامتی در دنیا 4 چیز است : کم خوردن، کم سخن گفتن ، کم خوابیدن و کمی شهوت.

و على الباب الرّابع مکتوب: لا إله إلّا اللّه، محمّد رسول اللّه، علیّ ولیّ اللّه. من کان یؤمن باللّه و الیوم الآخر فلیبرّ والدیه، من کان یؤمن باللّه و الیوم الآخر فلیقل خیرا أو یسکت.

4- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست . هر ... به خدا و روز آخرت ایمان دارد ، به همسایه ی خود احترام بگذارد . هر ... به خدا و روز آخرت ایمان دارد ، به پدر و مادر خود نیکی کند و به آنها احترام بگذارد هر ... به خدا و روز آخرت ایمان دارد ، نیکو سخن بگوید یا اینکه ساکت شود .

و على الباب الخامس مکتوب: لا إله إلّا اللّه، محمّد رسول اللّه، علیّ ولیّ اللّه. من أراد أن لا یذلّ فلا یذلّ، و من أراد أن لا یشتم فلا یشتم، و من أراد أن لا یظلم فلا یظلم، و من أراد أن یستمسک بالعروة الوثقى فلیستمسک بقول لا إله إلّا اللّه محمد رسول اللّه.

5- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست . هر کسی دوست ندارد به او ظلم شود ، به دیگران ظلم نکند .هر کسی دوست ندارد به او تهمت بزنند ، به دیگران تهمت نزند . هر کسی دوست ندارد خوار و ذلیل شود ، دیگران را خوار و ذلیل نکند .هر کسی می خواهد در دنیا و آخرت به « عروة الوثقی » چنگ بزند بگوید : لا اله الا الله ، محمد رسول الله و علی ولی الله .

و على الباب السّادس مکتوب: لا إله إلّا اللّه محمد رسول اللّه علیّ ولیّ اللّه. من أحبّ أن یکون قبره واسعا فسیحا فلیأت المساجد. من أحبّ أن لا تأکله الدیدان تحت الأرض فلیکنس المساجد. من أحبّ أن لا یظلم لحده فلینوّر المساجد. من أحبّ أن یبقى طریّا تحت الأرض فلیشتر بسط المساجد.

6- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست .هر کسی دوست دارد قبرش وسیع شود ، مساجد را بنا کند . هر کسی دوست ندارد حشرات زیر زمین جسدش را بخورند ، مساجد را جارو کند . هر کسی دوست دارد بدنش نپوسد و سالم بماند ، برای مساجد ، لوازم بخرد . هر کسی دوست دارد جایگاه خودش را در بهشت ببیند ، برای مسجد فرش بخرد .

و على الباب السّابع منها مکتوب: لا إله إلّا اللّه، محمد رسول اللّه، علیّ ولیّ اللّه. بیاض القلب فی أربع خصال: فی عیادة المریض، و اتّباع الجنازة، و شراء أکفان الموتى، و أداء القرض.

7- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست . جلا دهنده ی قلب 4 چیز است : عیادت کردن مریض ، راه رفتن پشت جنازه ها ، خریدن کفن و پرداخت دین و قرض .

 

و على الباب الثّامن منها مکتوب: لا إله إلّا اللّه، محمّد رسول اللّه، علیّ‏ ولیّ اللّه. من أراد الدخول من هذه الأبواب الثمانیة فلیستمسک بأربع خصال: بالصّدقة، و السخاء، و حسن الخلق، و کفّ الأذى عن عباد اللّه عزّ و جلّ.

8- معبودی جز خدا نیست و محمد (ص) رسول خدا و علی (ع)حجت و ولی خداست . هر ... می خواهد از این در ها وارد شود باید به 4 چیز چنگ بزند : سخاوت ، خوش اخلاقی ، صدقه دادن ، دوری جستن از آزار و اذیت .

تحریر المواعظ العددیة478

بحار / ج8 / ص 145 / به نقل از روضه کافی .